لیست ترک ها

عشق و نفرت
1 عشق و نفرت
3:27
2 بی ستاره
4:24
3 جاده
3:30
4 بوم سیاه
4:27
5 برگرد
4:19
6 خط آغاز
3:51
7 شکایت
3:05
8 از تو می‌نویسم
3:19
9 سکانس آخر
4:15
10 عیان
3:40
11 تنهایی
3:18
12 یلدای تو
4:14

درباره آلبوم

آلبوم عشق و نفرت

سبک

اشعار

امیر بابایی، فاطمه کوهستانی، محمدرضا قادری

متن ترانه

عشق و نفرت + -
واسم سخت باور کنم دردی و که از عشق و نفرت برام ساختی هنوزم برام مبهم رفتنت عزیزم تو عشقت به من باختی تو دلواپسی هامو دیدی بگو چرا سادگی هامو نشناختی واسه اینکه باور کنم عشقتو چرا توی احساس به من تاختی تو که قصد موندن نداشتی چرا واسم این همه خاطره ساختی منه دست و پا بسته ی عاشقو به چاهت از این چاله انداختی هنوز با دروغات کمی دل خوشم هنوزم با یادت نفس میکشم هنوزم به هر پنجره میرسم دل خسته ام و تو قفس میکشم
بی ستاره + -
بی هدف بی آرزو بی وسوسه با دلی که سرد و بی همنفسه همه دنیا واسه ی من قفسه من همون کولی بی ستاره ام ناامید از فرصتی دوباره ام گور رویاهای نیمه کاره ام ( کاری با دنیا ندارم بع ِد تو ترسی از فردا ندارم بع ِد تو )۲ زندگی برای من تموم شده عمر پر عذاب من حروم شده طرح اون گذشته ی بی اعتبار افق مبهم پیش روم شده دلم از جنس غم پاییزی منظره هاست دفتر کهنه ی نانوشته ی خاطره هاست انتظار بی نتیجه ی کسی که چشم به راه پشت شیشه ی ترک خورده ی این پنجره هاست
جاده + -
به این جاده هزار بار پشت کردم که دنبالت نیام اما نمیشه همین که فاصله میگیرم از تو یه ترسی تو دلم بیدار میشه نمیتونم نیام دست خودم نیست برای من تموم عشق اینه تمومه سهم از دنیا همینجاست همین جاده که واسم سرزمینه میام حتی اگه بازم نباشی اگه حتی تموم این یه خوابه میام حتی اگه بازم سرابی یه وقتایی حقیقت هم سرابه نیتونم نیام دست خودم نیست مثه برگی که تو دستای باده باید تسلیم تقدیری بشم که منو دست تو و این جاده داده
بوم سیاه + -
شب پشت پنجره به من خیریه شده،ابر تیره داره میباره همش لبم و میدوزه ، نخ سوزن ترس، ترس به من زل زده ، میترسم ازش حس سنگی وسط دیوار چین ، یا یه زندونیه بی فنس و قفس توی این روزای بی خاطره و توی این شبای تردید و عبس نبض بی ضرب نفس ، تن سرد و بی هوس کوچه تلخه یه پرنده ، جلوی چشما یه قفس تب و لرز و تن داغ ، نور بی حال چراغ تن سرده تختخوابه ، پیر و ترسوی اتاق تو جهان تو به دیوار یه قفس ، توی ایوون رو خودش دراش و بست خو گرفتش به همه تنهاییاش ، به تماشای پرنده ها نشست زندگی کردم توی جهان تو ، من توی دنیای تو عاشق شدم حالا تو دنیا تو پنهون میکنی ، تو داری دنیاتو میگیری ازم
برگرد + -
برگرد ،تو به این آدم گریون برگرد برگرد تو از این حال پریشون برگرد سهم ما غربت و تنهایی نیست تو ببخش و به من بی سر و سامون برگرد برگرد تو از این جاده ی داغون برگرد برگرد تو به این خونه ی ویرون برگرد بی تو از آینه ها بیزارم عاشقانه به منه خسته ی بی جون برگرد تو که با اومدنت معجزه کردی در من رفتنت جونمو انگار که جدا کرد از تن جنگل وجود ِمن منتظر آتیشه بسوزون ،فرقی نداره موندنم با رفتن تو باید برگردی حالمو زیر و رو کنی من و با حادثه ی چشات روبرو کنی جز تو من که آرزویی توی دنیا ندارم میتونی دنیامو خالی از آرزو کنی برگرد ،مثه لیلی تو به مجنون برگرد برگرد ،تو به این عاشق دلخون برگرد با تو می شه رد شد از تنهایی به کویر خشک سینه مثه بارون برگرد برگرد شا کلید قفل زندون برگرد برگرد تو به هر آیه و افسون برگرد توی فال قهوه من می بینم عکس برگشتنت افتاده تو فنجون ،برگرد
خط آغاز + -
زاده ی فضای تنگ قفسم پر پرواز نمی دونم چیه با لب بسته به دنیا اومدم شوق آواز نمی دونم چیه تا رسیدم آخرای قصه بود خط آغاز نمی دونم چیه زخمی سکوت این دقیقه هام زخمه ی ساز نمی دونم چیه شب دلتنگه تموم لحظه هام روز دلباز نمی دونم چیه از معمای جهان بی خبرم کشف این راز نمی دونم چیه من که دنیام طرح یک فاجعه بود نقش اعجاز نمی دونم چیه زاده ی فضای تنگ قفسم پر پرواز نمی دونم چیه با لب بسته به دنیا اومدم شوق آواز نمی دونم چیه
شکایت + -
با من که درگیر توام لب وا کن و چیزی بگو قهر و گلایه کافیه حالا که لبریزی بگو من خسته از تنهایی ام از این سکوت لعنتی از دوری مابینمون ازنامه های خط خطی گفتم که هرجوری شده تنهایی عادت میکنم اما یه روز پیش خدا از تو شکایت میکنم باید که رو در رو بشیم من لایق این سرزنش سنگامون و وابکنیم تا رد بشیم از این تنش گفتی که مجبوری بری این سرنوشت ما دوتاست حرفی نمی مونه برام وقتی که راه ما جداست
از تو می‌نویسم + -
از یه رویای قدیمی، می نویسم با دل تنگ از همون حال عجیبی که تو قلبم می زنه چنگ می نویسم با دل خون ، نامه ای روی شقایق از غروب غم گرفته ، غربت تلخ یه عاشق می نویسم تا بدونی من هنوزم بی تو تنهام من هنوزم با خیالت ، عابر غمگین شبهام قصه ی عشق و دوباره ، با تو از نو می نویسم می نویسم از من و ما ، (از تو از تو می نویسم) گرچه حرفای دلم رو رفتی و باور نکردی یه امیدی ته قلبم می گه اما بر می گردی می گه شاید خاطراتت توی ذهنش مونده باشه اون که رفته بعد عمری، نامه هاتو خونده باشه می نویسم تا بدونی من هنوزم بی تو تنهام من هنوزم با خیالت عابر غمگین شبهام قصه ی عشق و دوباره ، با تو از نو می نویسم می نویسم از من و ما ، (از تو از تو می نویسم)
سکانس آخر + -
(ترانه بر اساس ملودی سروده شده است) تو صف نقشای خوب همیشه آخر بودم تو درام زندگیم ، سیاهی لشکر بودم عمریه کار من اینجا خاک صحنه خوردنه تنها نقشم تو نمای دور ، ساده مردنه توی تیتراژ ته فیلم چرا اسم من نبود؟ بدل روح خرابم حتی جسم من نبود با یه تغییر اساسی، راش و تدوین کردن با گریم فانتزی خنده رو غمگین کردن با دیالوگای بد نقشمو سنگین کردن چهرهی همیشه خندونمو غمگین کردن مونولوگ گفتم و انگار که کسی گوش نکرد صحنه ی تلخ جدایی رو فراموش نکرد میخوام از سکانس بعدی صحنه گردانی کنم فیلم دنیای خودم رو کارگردانی کنم دکوپاژ کنم دوباره ، سوژه های تازه رو جابجا کنم تمومه ، پرسوناژ قصه رو وقتی قهرمان قصه ی خودم من باشم رنگ و نور تازه ای به هر پالن می پاشم هرچی تا الان گذشته ، کات ، نقطه سر خط توی برداشت مجدد ، نور، دوربین ، حرکت
عیان + -
عیان ندیدمت تو را، ندیده یار من شدی محو خیال تو شدم، تو روزگار من شدی دل از همه بریده ام، طلب کنم وصال تو غمت شکیب جان من، صبر و قرار من شدی از من از اشتیاق من، هوا گرفته بوی تو گرچه نمی رسم ولی، تو انتظار من شدی "عیان ندیدمت تورا، ندیده یار من شدی محو خیال تو شدم، تو روزگار من شدی" زمان نمی دهد امان که سر کنم گلایه ای خزان به عمر من رسید، تا تو بهار من شدی بهار نو رسیده ام، از تو همین مرا بس است که شعر عاشقانه ای، در دل زار من شدی دلم گرفته بود از این، ظلمت بی زوال شب تو نور جاودانه ای، در شب تار من شدی "عیان ندیدمت تورا، ندیده یار من شدی محو خیال تو شدم، تو روزگار من شدی"
تنهایی + -
تو میگفتی به نام عشق تو زندون من افتادی در قلبم رو وا کردم برو عشقم ، تو آزادی تورو می بخشمت اما اگه بخشیدنی باشه برو طاقت میارم من به هر جون کندنی باشه بدون چیزی بدون تو دیگه از من نمیمونه خدا میتونه تنهایی ولی آدم نمیتونه ندونستی توی دستات یه قلبی هست که می میره شکست از بی خیالی هات ولی آهش نمیگیره چه دردایی تو قلبم بود که با عشقت دوا میشد تو نشنیدی سکوتم رو که با گفتن صدا می شد بدون چیزی از حساسم بدون تو نمی مونه خدا میتونه تنهایی ولی آدم نمیتونه
یلدای تو + -
...